رها رها ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

رهای پاییزی ما

شب یلدا

شب یلدا خونه ی مامان جون بودیم خیلی خوش گذشت مخصوصا به رها جون کلی رقصید و گل سر سبد محفل امسال ما بود با اون لباس هندونه ایش که مامان جونش براش بافته بود    ...
30 آذر 1393

یک سالگی دردانه ما

رهای نازم دختر یکی یدونهی ما امروز یکساله شد دختر پاییزی که با اومدنش برای ما یک دنیا   شادی  آورد   دختری که زیباترین لحظات زندگیمونو رقم زد و از عشق نابش سرمست مون کرد.   امروز یک ساله که  با  عطر تنت و لطافت دستهای کوچیکت زندگی می کنم . امروز یک ساله که مادر شدم . رهای شیرینم ، تولد شیرینت مبارک.   کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنم که خود گنجینه زیبایی های عالمی . ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گویم    ( بابا )   از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد ، شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت ...
23 آذر 1393

اولین ها ...

افتادن بند ناف92/9/30 اولین حمام رفتن 92/10/3 اولین مسافرت ( شمال ) 93/3/15 اولین باری که تو رورويک نشستی 93/2/5 اولین باری که غلت زدی 93/1/26 اولین باری که با کمک نشستی 93/3/2 اولین کلمه دددددد بابابابابا 93/4/3 اولین دندون  93/4/30 اولین باری که به مشهد رفتی 93/7/18 اولین غذای خانواده 93/9/13 ( قیمه بادمجان )  
23 آذر 1393

اولین آرایشگاه

امروز رها رو بردیم پسران خورشید مثل یه شهر بازیه هر جایی رو نگاه کنی وسایل بازی میبینی خیلی جالب بود رها متعجب نگاه میکرد تا اینکه با اون محیط انس گرفت آرایشگره با صبر و حوصله با رها صحبت میکرد کلی قربون صدقش میرفت ولی رها ازش میترسید و نمیذاشت به موهاش دست بزنه  خلاصه تو بغل محمد با ناز و نوازش موهای خوشگلم کوتاه شد  آرایشگر هم گفت که هر ماه رها رو بیارین اینجا تا با محیط بیشتر آشنا بشه و بازی کنه از کارشون و محبتی که به بچه ها میکردند خوشم اومد   ...
20 آذر 1393

بدون عنوان

رها جون تو آستانه یک سالگی کلی چیز یاد گرفته  گوشی تلفنو بر میداره میگه ال بابا ماما .بهش میگم arms up دستشو بالا میبریه و میگم arms down  پایین میاره goodbye میگم بای بای میکنه و Helloo دستشو میبره کنار سرش این کارشو  مامان جونش بهش یاد داده finger و eye و nose را هم میدونه البته فارسی این کلماتو هم خوب بلده شعرهایی که براش میندازم با خودش زمزمه میکنه کتابهاشو که میارم جلوش دوست داره انگشتمو بگیره و روی عکس ها بزاره از من هم میخواد که نامشونو ببرم بازی کلاغ پر رو هم دوست داره بهش میگم کلاغ میگه د گنجشک د .اتل متل توتوله را روی پاهای خودش انجام میده .به محض شنیدن صدای نوحه محکم و با دو دست سینه میزنه البته عاشق  اذانه و ...
17 آذر 1393
1